loading...

بهترين مرجع گزيده مطالب

بهترين مرجع گزيده مطالب

بازدید : 290
11 زمان : 1399:2

طراحي لباس همواره براي كودكان از اهميت خاصي برخوردار است زيرا بر اساس تحقيقات انجام شده پيرامون ابعاد روان شناختي اين مقوله، لباس بر رفتار و عملكرد اين افراد تاثير گذار است. از اينرو طراحان بايد دقت بيشتري در طراحي لباس اين گروه سني داشته باشند.به گزارش بهداشت نيوز: هرچند طراحي لباس طراحان در عملكرد و رفتار اين گروه كه سرمايه هاي آتي جامعه هستند، مي تواند موثر باشد؛ اما از آنجايي كه برخي از اين كودكان به اختلال هاي عصبي- رشدي نظير كم توجهي-بيش فعالي مبتلا هستند و با توجه به آمارهاي ارايه شده از سوي سازمان هاي جهاني تعداد اين گروه از كودكان روزبه روز افزايش است، لزوم توجه به طراحي لباس اين دسته از كودكان اهميت بيشتري پيدا مي كند.
ساغر زاهدي، دانش آموخته كارشناسي ارشد رشته طراحي پارچه و لباس دانشكده هنر و معماري دانشگاه علم و فرهنگ با راهنمايي دكتر پروانه قاسميان دستجردي و مشاوره دكتر احمد عابدي، با توجه به ابعاد روان شناختي، به تاثير لباس بر سطح توجه كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي-بيش فعالي پرداخته است.
او در اين تحقيق با استفاده از مقياس هاي كانرز، ۶۰ نفر از كودكان بيش فعالي مقطع دبستان را شناسايي كرد و با توجه به ديدگاه شناخت پوششي، لباس هايي را در سه سايز براي آنها دوخت و در نهايت با پوشاندن اين لباس ها و به كمك نرم افزار عملكرد پيوسته سطح توجه آنها را اندازه گيري كرد.
تجزيه و تحليل داده هاي اين پژوهش نشان داده اند كه لباس بر اساس ديدگاه شناخت پوششي در سطح توجه كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي-بيش فعالي موثر نبود و در بهبود سطح توجه آنان نيز دخالتي نداشت؛ نتيجه به دست آمده اين پژوهش با نتايج پژوهش وومك در ارتباط با عدم تاثير لباس در سطح توجه افراد همسو بود.

اما نتايج اين پژوهش با نتايج پژوهش آدام و گالينسكي، لوپزپرز و ديگران و اليس و جنكينز در رابطه با تاثير لباس بر عملكرد افراد ناهمسو بود. در تبيين اين ناهمسويي مي توان در درجه اول به تفاوت نمونه هاي اين سه پژوهش با پژوهش پيش رو اشاره كرد. در سه پژوهش مذكر رده سني افراد مورد آزمايش بين ۱۷ تا ۵۴ سال متغير است، در حالي كه در اين پژوهش گروه سني ۷تا ۱۲ سال مورد آزمايش و بررسي قرار گرفتند. از طرف ديگر مي توان يكي ديگر از علل ناهمسويي نتايج به دست آمده را در درك كودك از مفهوم معناي نمادين لباس پزشك، پرستار و غيره برشمرد. در واقع ممكن است تصور كودك از موقعيت و توانايي يك پزشك، پرستار و غيره مشابه درك يك فرد بالغ نبوده و به عبارتي ذهن كودك هنوز درگير معيارهاي قضاوتي و باورهاي رايج در جامعه نشده است و به طبع، با وجود پوشيدن لباس مرتبط با اين مشاغل نيز شناخت پوششي براي او رخ نداده است.
نتايج به دست آمده از اين پژوهش با نتايج وايت و ديگران و كارنيول و ديگران در رابطه با بهبود عملكرد كودك در اجراي يك فعايت نيز همسو نبود. براي تببين اين ناهمسويي مي توان نخست به تفاوت گروه نمونه به لحاظ رشدي اشاره كرد، چراكه در دو پژوهش مذكور كودكان داراي مشكلات رشدي و عصبي لحاظ نشده و از آزمايش خارج شده اند، اما در اين پژوهش گروه مورد آزمايش كودكاني داراي اختلال عصبي رشدي بودند.
از سوي ديگر با توجه به اينكه در هر دوي اين تحقيق ها به جاي مفهوم نمادين پزشك و نقاش از ابر قهرمان هاي كارتوني و لباس آنها استفاده شده است، مي توان گفت كه يكي ديگر از علل ناهمسويي نتايج شايد ناشي از عدم آشنايي كامل كودك با مفهوم پزشك، جايگاه او و درك او از قدرت و مفهوم اين شغل و لباس آن باشد. به عبارت ديگر آشنايي يك خردسال با ابر قهرمان هاي كارتوني و درك وي از قدرت و توانايي ها و لباس او به مراتب بيشتر و بهتر از شغلي نظير پزشكي است و كودك به راحتي مي تواند خود را در نقش يك ابر قهرمان قرار دهد، الزما لباس او را بپوشد و ويژگي هاي او را به خود بگيرد و به اين ترتيب شناخت پوششي براي او رخ دهد.
در نهايت مي توان نتيجه گرفت كه ارايه معناي نمادين لباس منجر به وقوع شناخت پوششي( تاثير لباس بر عملكرد) براي كودكان مورد آزمايش در پژوهش حاضر شايد از آن جهت شكل نگرفت كه يكي از دو شرط لازم(پوشيدن لباس و آگاهي از معناي نمادينش توامان) براي وقوع آن يعني درك معناي نمادين، به شكل مناسب ايجاد نشده است. چراكه درك و برداشت كودكان از معناي ارايه شده متفاوت بوده و در واقع مي توان گفت كه جايگاه مورد نظر و معناي نمادين لباس براي كودك تعريف شده نبود و تجسم پيدا نكرد زيرا گاهي معناي نمادين لباس مي تواند بسته به درك اشخاص متفاوت باشد.
اين محقق براي مطالعات و پژوهش هاي آتي پيشنهادهايي مانند « استفاده از مفهموم نمادين و لباس ابر قهرمان هاي كارتوني آشنا براي كودك مبتلا به اختلال كم توجهي- بيش فعالي»، «سنجش تاثير رنگ لباس بر سطح توجه كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي- بيش فعالي» و «ارزيابي تاثير لباس بر سطح توجه كودكان عادي مبتني بر ديدگاه شناخت پوششي» به طراحان و محققان ارايه داده است تا بتوان با اجراي تحقيقاتي ارزنده به بهبود شرايط اين گروه از كودكان و ساير كودكاني با مشكلاتي اين چنيني و حتي كودكان عادي اقدام كرد و همچنين ابعاد ديگري از طراحي لباس را نيز مورد بررسي قرار داد و به ارتقاي شرايط آن كمك كرد.

طراحي لباس همواره براي كودكان از اهميت خاصي برخوردار است زيرا بر اساس تحقيقات انجام شده پيرامون ابعاد روان شناختي اين مقوله، لباس بر رفتار و عملكرد اين افراد تاثير گذار است. از اينرو طراحان بايد دقت بيشتري در طراحي لباس اين گروه سني داشته باشند.به گزارش بهداشت نيوز: هرچند طراحي لباس طراحان در عملكرد و رفتار اين گروه كه سرمايه هاي آتي جامعه هستند، مي تواند موثر باشد؛ اما از آنجايي كه برخي از اين كودكان به اختلال هاي عصبي- رشدي نظير كم توجهي-بيش فعالي مبتلا هستند و با توجه به آمارهاي ارايه شده از سوي سازمان هاي جهاني تعداد اين گروه از كودكان روزبه روز افزايش است، لزوم توجه به طراحي لباس اين دسته از كودكان اهميت بيشتري پيدا مي كند.
ساغر زاهدي، دانش آموخته كارشناسي ارشد رشته طراحي پارچه و لباس دانشكده هنر و معماري دانشگاه علم و فرهنگ با راهنمايي دكتر پروانه قاسميان دستجردي و مشاوره دكتر احمد عابدي، با توجه به ابعاد روان شناختي، به تاثير لباس بر سطح توجه كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي-بيش فعالي پرداخته است.
او در اين تحقيق با استفاده از مقياس هاي كانرز، ۶۰ نفر از كودكان بيش فعالي مقطع دبستان را شناسايي كرد و با توجه به ديدگاه شناخت پوششي، لباس هايي را در سه سايز براي آنها دوخت و در نهايت با پوشاندن اين لباس ها و به كمك نرم افزار عملكرد پيوسته سطح توجه آنها را اندازه گيري كرد.
تجزيه و تحليل داده هاي اين پژوهش نشان داده اند كه لباس بر اساس ديدگاه شناخت پوششي در سطح توجه كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي-بيش فعالي موثر نبود و در بهبود سطح توجه آنان نيز دخالتي نداشت؛ نتيجه به دست آمده اين پژوهش با نتايج پژوهش وومك در ارتباط با عدم تاثير لباس در سطح توجه افراد همسو بود.

اما نتايج اين پژوهش با نتايج پژوهش آدام و گالينسكي، لوپزپرز و ديگران و اليس و جنكينز در رابطه با تاثير لباس بر عملكرد افراد ناهمسو بود. در تبيين اين ناهمسويي مي توان در درجه اول به تفاوت نمونه هاي اين سه پژوهش با پژوهش پيش رو اشاره كرد. در سه پژوهش مذكر رده سني افراد مورد آزمايش بين ۱۷ تا ۵۴ سال متغير است، در حالي كه در اين پژوهش گروه سني ۷تا ۱۲ سال مورد آزمايش و بررسي قرار گرفتند. از طرف ديگر مي توان يكي ديگر از علل ناهمسويي نتايج به دست آمده را در درك كودك از مفهوم معناي نمادين لباس پزشك، پرستار و غيره برشمرد. در واقع ممكن است تصور كودك از موقعيت و توانايي يك پزشك، پرستار و غيره مشابه درك يك فرد بالغ نبوده و به عبارتي ذهن كودك هنوز درگير معيارهاي قضاوتي و باورهاي رايج در جامعه نشده است و به طبع، با وجود پوشيدن لباس مرتبط با اين مشاغل نيز شناخت پوششي براي او رخ نداده است.
نتايج به دست آمده از اين پژوهش با نتايج وايت و ديگران و كارنيول و ديگران در رابطه با بهبود عملكرد كودك در اجراي يك فعايت نيز همسو نبود. براي تببين اين ناهمسويي مي توان نخست به تفاوت گروه نمونه به لحاظ رشدي اشاره كرد، چراكه در دو پژوهش مذكور كودكان داراي مشكلات رشدي و عصبي لحاظ نشده و از آزمايش خارج شده اند، اما در اين پژوهش گروه مورد آزمايش كودكاني داراي اختلال عصبي رشدي بودند.
از سوي ديگر با توجه به اينكه در هر دوي اين تحقيق ها به جاي مفهوم نمادين پزشك و نقاش از ابر قهرمان هاي كارتوني و لباس آنها استفاده شده است، مي توان گفت كه يكي ديگر از علل ناهمسويي نتايج شايد ناشي از عدم آشنايي كامل كودك با مفهوم پزشك، جايگاه او و درك او از قدرت و مفهوم اين شغل و لباس آن باشد. به عبارت ديگر آشنايي يك خردسال با ابر قهرمان هاي كارتوني و درك وي از قدرت و توانايي ها و لباس او به مراتب بيشتر و بهتر از شغلي نظير پزشكي است و كودك به راحتي مي تواند خود را در نقش يك ابر قهرمان قرار دهد، الزما لباس او را بپوشد و ويژگي هاي او را به خود بگيرد و به اين ترتيب شناخت پوششي براي او رخ دهد.
در نهايت مي توان نتيجه گرفت كه ارايه معناي نمادين لباس منجر به وقوع شناخت پوششي( تاثير لباس بر عملكرد) براي كودكان مورد آزمايش در پژوهش حاضر شايد از آن جهت شكل نگرفت كه يكي از دو شرط لازم(پوشيدن لباس و آگاهي از معناي نمادينش توامان) براي وقوع آن يعني درك معناي نمادين، به شكل مناسب ايجاد نشده است. چراكه درك و برداشت كودكان از معناي ارايه شده متفاوت بوده و در واقع مي توان گفت كه جايگاه مورد نظر و معناي نمادين لباس براي كودك تعريف شده نبود و تجسم پيدا نكرد زيرا گاهي معناي نمادين لباس مي تواند بسته به درك اشخاص متفاوت باشد.
اين محقق براي مطالعات و پژوهش هاي آتي پيشنهادهايي مانند « استفاده از مفهموم نمادين و لباس ابر قهرمان هاي كارتوني آشنا براي كودك مبتلا به اختلال كم توجهي- بيش فعالي»، «سنجش تاثير رنگ لباس بر سطح توجه كودكان مبتلا به اختلال كم توجهي- بيش فعالي» و «ارزيابي تاثير لباس بر سطح توجه كودكان عادي مبتني بر ديدگاه شناخت پوششي» به طراحان و محققان ارايه داده است تا بتوان با اجراي تحقيقاتي ارزنده به بهبود شرايط اين گروه از كودكان و ساير كودكاني با مشكلاتي اين چنيني و حتي كودكان عادي اقدام كرد و همچنين ابعاد ديگري از طراحي لباس را نيز مورد بررسي قرار داد و به ارتقاي شرايط آن كمك كرد.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 11

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 159
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 23
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 47
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 192
  • بازدید سال : 385
  • بازدید کلی : 47554
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی